بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

پسمل قشنگ من و بابایی

تولد8 ماهگی

جوجویی قشنگم8 ماهه شد کلی شیطونتر و بازیگوشتر اما شیرینتر و دوستداشتنی تر.پسرکم دلم برای هرروزی که بزرگتر میشی و میگذره تنگ میشه.دلم برای نوزادیت برای بوی تنت برای همه اولینهات تنگ میشه عشق مامان........... برای تولد 8 ماهگیت خودم ابتکار به خرج دادم و کیک درست کردم آخه تازه یه کیک گنده واسه جشن دندونیت خورده بودیم و تولد 8 ماهگیت با اولین شبهای قدر زندگیت یکی شده بود واسه همین یه کیک خوشمزه درست کردم و 3،4تا از دوستهای عروسکیتو دعوت کردیم و جشن گرفتیم. شب هم یه سر به خونه آقا جون اینا زدیم و بعدشم شام 3 تایی رفتیم بیرون و شما اولین هدیتو که برچسبهای خوشگل بود از آقای رستوران دار گرفتی.   یه موقع فکر نکنی کیکم سوخته بوداااااااااا ا...
12 مرداد 1392

خلاقیتهای 7 ماهگی

پرنس کوچولوی من توی این ماه فقط یه کار جدید یاد گرفتی اونم دس دسی کردنه این کارو هم تو هفته آخر 7 ماهگی به صورت غریزی و بدون اینکه کسی بهت یاد داده باشه انجام دادی.بقیه خلاقیتهات پیشرفته همونایی که تو ماههای پیش انجام میدادی .مثلا قبلا عین پیکان سینه خیز میرفتی اما الان تو مایه های لامورگینی میری.گاهی اوقات باید بگردم تا پیدات کنم برای رسیدن به رسیور یا کتابخونه جدیدا هم اشپزخونه و جا کفشی با سرعتی باور نکردنی حرکت میکنی و یهو غیب میشی. راستِییییییییییییییییی یه خلاقیتت یادم رفت:اونم ایستادنته.شکم بابایی میگیری و روی پاهات وایمیستی البته دولا.....................هنوز عاشق دستمال و کاغذی و میخوریشون.تا منو میبینی که جیغ میزنم که نخور کلی گ...
9 مرداد 1392
1